سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ مردم نزد خدا و دورترینشان درمنزلت نزد او، پیشوای ستمکار است . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
دستورالعمل اخلاقی آیت الله بهجت ، دستورالعمل گشایش در سختی، سوره حشر ، دعا برای سلامتی امام زمان ، دعای عهد ، راز و نیاز با خدا، مناجات با خدا،حرف زدن با خدا, خدایا دستم را ب ، سلامتی امام زمان ، شعرهای زیبا درباره خدا, شعر عاشقانه, متن و جملات عاشقانه, لبخند ، عهد و پیمان ، غم و غصه و تنهایی, صحبت و راز و نیاز با خدا پروردگار, خدایا کمکم ، فرج ، متن های زیبا و انرژی بخش, علت آفرینش انسان, رشد و پیشرفت فلسفه خ ، مراحل موت، تحمل اذیت مردم، موت احمر ، مومن، نشانه های مومن، ایمان، ورع، صدقه، صبر، حلم، صدق هنگام خوف ، یاد کردن خدا, به یاد بودن خداوند, محبت خدا, آثار و برکات یاد خدا ، کتاب اخلاق، خدا، ، آرامش و خوشبختی, زندگی سالم و زیبا, هنر شاد بودن, راز و رمز زندگ ، اشعار نظامی درباره خدا و معنویت, شعرهای زیبا و معنی دار درباره خ ، امام خمینی، دانشجویان فیلیپینی، نامه اخلاقی عرفانی، مسلمانی ، توصیه اخلاقی، دوران جوانی ، امیدواری، کار و تلاش، دانش جویی، انس ، چگونه به خدا برسیم, در آغوش خدا, راه های نزدیک شدن به خدا, عبادت ، حضرت مهدی ، خلوص عمل، عمل ، خلیفة الله ، خوبی و محبت به دیگران, ابراز عشق و محبت, متن و جملات زیبا درباره ،

صفحات اختصاصی
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :35
بازدید دیروز :6
کل بازدید :59063
تعداد کل یاداشته ها : 66
103/9/10
9:8 ع

ادامه مطلب

لیکن اشکال این است که تکلیف شاق نکرده اند امورات تدریجی است همین قدر که تدریجی شد دیگر کار درست می شود، مردم به تدریج باز و شاهین و سایر مرغهای صیدی را رام کرده، به دست گرفته اند.

پس مخلص کلام اینکه در هر مرتبه که هستی آن نیم رمق که داری آنقدر را که می توانی به عمل آوری اگر در آن مسامحه نکردی، آن را به جا آوردی یک چنین هم بر قوّت تو می افزاید، بلکه زیاده، زیرا که فرمود: تو یک وجب بیا من یک ذراع، و گر نه، مسامحه کردی، آن مقدار قوّت هم در معرض زوال است.

مثلاً شب را تا صبح خوابیدی بنای بیداری داشتی، نشد، حالا که اول صبح است، تا ملتفت شدی، پاشو، بین الطلوعین را بیدار بودن این خودش هم فیض علی حدّه و توفیقی است از جانب حضرت اِله جَلّ جلالُهُ این را به مسامحه بر خودت تَفویت مکن، به شیطان گوش مده که می گوید: حالا به وقت نماز صبح زیاد است، قدری بخواب، غرض او معلوم است.

و همچنین در مجلسی نشستی، خیلی لغو و بیهوده گفتی، دلت سیاه شد، امّا می توانی نیم ساعت زودتر پا شوی، به تدبیر و حِیَل [چاره اندیشی ها] پس این نیم ساعت ها را از دست مده، پاشو برو، و مگو چه فایده ای دارد، من از صبح به خرابی مشغولم باز می توانی به این جزئی خیلی از کارها پیش ببری اِن شاء الله تعالی.

پس بر شیخ احمد لازم آمد، عمل کردن به این ترتیب که می نویسم:

اولاً هر کاری دارد باید اوقات خود را ضایع نکند بعضی از وقت او مهمل در برود، باید برای هر چیزی وقتی قرار دهد، اوقات او منقسم گردد، وقتی را باید وقت عبادت قرار دهد، هیچ کاری در آن وقت غیر از عبادت نکند، وقتی را وقت کسب و تحصیل معاش خود قرار دهد، و وقتی را رسیدگی به امور اهل و عیال خود، و وقتی را برای خور و خواب خود قرار دهد، ترتیب اینها را به هم نزند.   تا همه اوقات او ضایع گردد، مَهما اَمکن اول شب را وقت خواب خود قرار دهد، بیخود ننشیند، آخر شب از او فوت شود، و متذکّراً او را خواب ببرد، با طهارت بخوابد، ادعیه مأثوره [ دعاهایی که از معصوم علیهم السّلام رسیده است] را بخواند، خصوص تسبیح حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها را، و در سیری شکم هیچ وقت خود را جنب نکند، و پیش از صبح بیدار شود تا بیدار شد سجده شکری به جا آورد، اگر خودش هم بیدار نمی شود اسباب بیداری فراهم بیاورد.

بعد از بیدار شدن به اطراف آسمان نگاه کرده، به تأمل چند آیه مبارکه که اول آنها:

«اِنَّ فی خَلقِ السَّموات و الاَرض است، تا اِنَّک لا تُخلِفُ المیعادَ» بخواند، بعد تطهیر کرده، وضو گرفته، مسواک نموده، و عطری استعمال کرده، سر سجاده خود بنشیند، دعای« اِلهی غارَت نُجُومُ سَمائِکَ» را بخواند.

پس شروع به نماز شب نماید، به آن ترتیب که فقها رضوان الله علیهم نوشته اند. مثل شیخ بهاءالدین علیه الرّحمة در مفتاح الفلاح، و دیگران در مصابیح و غیرها نوشته اند، به مقدار وقتش ملاحظه عمل و تفصیل و اختصار آن بنماید.

الحاصل تا اول آفتاب را وقت عبادت قرار دهد، هیچ شغلی به جا نیاورد غیر از عبادت، کارهای دیگر را به آن وقت نیندازد، همه را در اَذکار و اوراد مشروعه مشغول باشد، اگر هنوز اهل فکر نشده باشد، و اما اگر مرورش به ساحت فکر افتاده، هر رشته فکری که در دست داشته، در خلال این اوقات اعمال نماید، اگر دید به سهولت فکر جاری است، پی فکر برود، عوض اوراد و تعقیبات، و اگر دید فکر جامد است، آن را ول کرده، پی ذکر برود، و ملاحظه نماید هر عملی را که بیشتر در وی تأثیر دارد، آن را بر همه اوراد مقدم دارد، چه قرائت قرآن، چه مناجات، چه دعا، چه ذکر، چه نماز، چه سجده.

باری بعد از آن ترتیبات امور خانه را دستور داده، به مقدار ضرورت با اهل خانه محشور شده به بازار برود و هر کس را که دید غیر از سلام چیزی مگوید، مشغول ذکر خودش باشد، تا وارد بازار شود، ذکر مخصوصی در ورود به بازار وارد شده، آن را بخواند، بساط خود را پهن نماید، متذکراً به کار خود مشغول باشد، ذکر کردن در بازار ثواب خیلی دارد، شخص ذاکر در بازار به منزله چراغی است در خانه ظلمانی خود را بیخود در امور دنیویه مردم داخل نکند، مردم را دور خود جمع نکند، حتی موعظه هم نکند.

بلی اگر منکَری دید از کسی، به طریق خوش اگر بتواند آن را رفع نماید، و اما اگر دید تأثیر نخواهد کرد، یا گفتی بدتر می کنند، نباید دست بزند، کار نداشته باشد، و اوقات مخصوصه نمازها را مراعات نماید.

و مَهما اَمکَن غالباً با طهارت باشد، بعد از نماز صبح صد مرتبه استغفار و صد مرتبه کلمه توحید و یازده مرتبه سوره توحید و صد مرتبه« اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ و آلِ مُحمّدٍ و عجّل فَرَجَهم» را ترک نکند، و استغفارات خاصه بعد از نماز عصر را بخواند با ده مرتبه سوره قدر، و مَهما اَمکن روزه را ترک نکند، خصوص سه روز از هر ماه را که پنج شنبه اول و آخر و چهارشنبه وسط هر ماه است، اگر مزاج او مساعد باشد، والّا مراعات مزاج اولی است.

زیرا که بدن مرکوب [وسیله سواری] انسان است، اگر صدمه ای خورد از پا می افتد، لذا نباید خیلی هم به هوای آن بچرخد تا اینکه یاغی شود که او را دیگر اطاعت نکند.

«خَیرُالآُمور اَوسَطُها» در همه چیز جاری است افراط و تفریط، هیچکدام صحیح نیست، در هیچ مرتبه، این است که فرموده اند «علیکُم بِالحَسَنَةِ بَینَ السَّیِّئَتینِ؛ بر شما باد به حسنه و نیکوکاری که نیکی بین دو بدی قرار گرفته یکی بدی افراط و دیگری بدی تفریط» و در هر وقت از شب که بتواند خوب است، که یک سجده طولانی هم به جا بیاورد، به قدری که بدن خسته شود و ذکر مبارک آن را هم «سُبحانَ رَبّی الاَعلی و بِحَمدِهِ» قرار دهد، و مَهما اَمکَن هر چه می خواند باید با قلب حاضر باشد، حواسش جای دیگر نباشد و مداومت هم بکند، عمل، ملکه و عادت او شود، تا اینکه ترک نگردد.

فعلاً محل بیش از این گنجایش ندارد، این چند کلمه عَلی سَبیلِ الاختِصار قلمی گردید، و اگر مطالبی دیگر هم لازم شد، شاید بعد نوشته شود انشاء الله تعالی.